ای هنرمندان به پا خیزید و فر هنگی کنیم با هنر باشیم و با هم خوی همرنگی کنیم



شناخت علاقه، کشف استعدادهای کودک، مهم ترین گام به سوی موفقیت

استعدادیابی در بچه‌ها در حقیقت فقط یافتن توانایی آنها نیست بلکه کمک به پیدا کردن مسیر زندگی آنهاست.  بهترین افراد برای راهنمایی درست جهت انتخاب مسیر زندگی آنها هم می باشند. برخی به اشتباه استعداد را همان IQ یا قدرت یادگیری افراد می دانند و پیرو همین باور  غلط عده ای داشتن هوش را فقط به افراد خاصی محدود می دانند. برای استعدادیابی باید به دنبال هوش های جداگانه باشیم، می گوید: هوش های چندگانه، به هوش هایی گفته می شود که دربرگیرنده استعدادها، خصوصیات شخصیتی و همچنین توانایی های افراد است که اگر به درستی شناسایی و در مسیر صحیح قرار گیرند، می توانند کمک بزرگی برای فرد محسوب شوند .

در واقع نکته اصلی این است که هر کودکی استعداد و توانایی خاصی دارد که باید به آن بها داده شود و آن را با اهمیت جلوه داد.

کشف این استعداد منجر می‌شود تا کودک نه تنها در فضای مدرسه بلکه

در آینده و مسیر شغلی خودش نیز بتواند به بهترین نحو ممکن فعالیت داشته باشد.


مدرسه ای شاد و دلپذیر داریم اگر؟

بتوانیم خودمان را آنجا بشناسیم.

بتوانیم دنبال فرصتهای خوب زندگی باشیم

بتوانیم آینده بهتری برای خود و جامعه رقم بزنیم

بتوانیم بگوییم من هستم

بتوانیم ارتباطات صمیمی با افراد مدرسه برقرار کنیم بدون عناوین


یادگیری انسان و ساماندهی رفتار نوجوان در گرو نشاط و شادابی و هیجانات مثبت اوست و خلاقیت، شکوفایی استعدادها در گرو نشاط و انبساط روحی انجام می‌شود. شکی نیست که یکی از وظایف مهم‌تربیتی مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی مدارس، تشویق نوجوانان به مشارکت و تعاون در همه امور است و آنان می‌توانند با تدوین برنامه‌ریزی آموزشی مناسب به جلب مشارکت دانش‌آموزان در امور مختلف مدرسه اقدام کنند و این موضوع می‌تواند به احساس مفید بودن و دور شدن از انزوا و کسالت در نوجوانان کمک کند و خود یکی از موارد شاد و با نشاط زیستن است


زندگی عین  آموختن و تجربه کردن است بیایید همگی در این آموزشها و تجربه ها شریک باشیم که این شرکات فقط بیشتر در مدارس و مجالس آموزشی خواهد بود پس چه بهتر که این محیط را محیطی امن و پر از شادی کنیم که تاثیرش بیشتر خواهد بود

 

در تمام مدارس کشور ژاپن کار نظافت کلاس ها را دانش اموزان با همکاری یکدیگر انجام می دهند و این کار می تواند درس بزرگی برای همه باشد. در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند. به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند. آن ها در طول این مدت ارزش هایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را می آموزند.


تاثیر مربیان پرورشی در فعالیت های هنری و علمی و روحی

پیش گفتار:

مطالب این تحقیق در راستای تایید تجربه  مثبتی است که به ان رسیدم و نتیجه گرفتم  چرا  که من در طول تحصیل خودم دختری خیلی  زیاد ساکت و بدون اعتماد به نفس و تقریباهمیشه تنها بودم که با م و راهنمایی از معلم سال چهارم ابتدایی ایشان پیشنهاد مشارکت در کارهای گروهی از جمله با معاون پرورشی را داشتند که در ابتدا خیلی بعید و نشدنی و خنده دار به نظر می رسید با کمک معاون پرورشی در آن مدرسه رشد ودر حقیقت موجب جوانه زدن شخصیت و توانایی هایم شدم و با گذشت زمان و افزایش فعالیتهای خودم در قسمت پرورشی که همه آن را موردی وقت گیر و شاید مانع پیشرفت تحصیلی می دانستند در حقیقت برعکس موجب رشد شخصیتی و توانایی ها و استعدادهایی که فکر می کردم ندارم شد و بش از پیش به مدرسه و درسهایم علاقمند شدم چرا که دیدم برای اینکه دنیایم بزرگ بشود و دیدم را به جهانم گسترده تر کنم باید خودم را در محیطی در مدرسه محک بزنم و رشد کنم. 

 

مقدمه: 

آموزش و پرورش که وظیفه تربیت کودکان و نوجوانان را بر عهده دارد، موظف به انجام فعالیت های زیادی است که یکی از مهم ترین آن ها خوشایند سازی محیط آموزشی و ایجاد رغبت در دانش آموزان برای تربیت و یادگیری است. این امر مهم بیش از هر چیز با به خرج گیری از قالب ها  واسطه های جذاب هنری قابل دست یابی است.

متاسفانه بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا، استفاده از هنر در تعلیم و تربیت کودکان  و نوجوانان در سیستم رسمی آموزش و پروش کشور ما کارنامه ی درخشانی ندارد. حتی شاید بتوان گفت از بین رفتن استعدادها و خلاقیت های هنری دانش آموزان یکی از نتایج سیستم فعلی آموزشی است. یکی از دلایل این امر آن است که جایگاه هنر و نقش پرورشی آن برای معلمان و مربیان پرورشی روشن نیست. وگرنه به این واسطه ی ارزشمند بهای بسیار بیش تری داده می شد. هنر باید در مدارس توسط مربیان پرورشی ابزاری برای تربیت محسوب شود نه درسی برای آموزش. وقتی کسی به عنوان معلم هنر (مثلا نقاشی) انجام وظیفه می کند، انتظاری که از او می رود این است که بتواند مهارت نقاشی کشیدن را به دانش آموز یاد بدهد. در این صورت معلم کاری ندارد که دانش آموز از این هنر چه بهره ای می برد یا در آینده به چه درد زندگی او میخورد، این هنر چه آثاری در روح و جان کودک یا نوجوان بر جای می گذارد، زیرا معلم فقط در این فکر است که برای مثال درس نقاشی را چگونه بدهد تا کودک این مهارت را فرا بگیرد. در این حالت معلم فقط به سیر آموزش نقاشی و نتیجه ی کار می اندیشید که همان نمره ی نهایی دانش آموز است. در این صورت نهایت تلاش آموزشی معلم این است که رنگ ها و ترکیب آن ها  را به دانش آموز بشناساند، ابزار کار نقاشی را معرفی کند، نحوه به دست گرفتن قلم و مداد رنگی را بیاموزد، تکنیک نقاشی را یاد بدهد و . در حقیقت در این جا معلم فن نقاشی کردن را می آموزد و کار تربیتی نمی کند.

 

اما در تربیت هنری مربی پرورشی، فقط به آموزش رنگ و تکنیک و ابزار نقاشی نمی اندیشد. او بیش از همه به این فکر می کند که چگونه کار کند تا اخلاق کودک یا نوجوان از طریق این هنر خوب شود و رفتارش تغییر کند. مربیان پرورشی می توانند از طریق فعالیت های هنری به ایجاد تفکر واگرا کمک کنند و به دانش آموزان فرصت بدهند که یافته های خود را در قالبی نو و با ساختی جدید به نمایش بگذارند و خلاقیت را تجربه کنند. به این ترتیب کودکان و نوجوانان فرصت می یابند که اعتماد به نفس پیدا کنند و توانایی های خودشان را باور داشته باشند.

دانش آموز

 

 

اجرای یک برنامه ی کیفی هنری، به یک مربی علاقه مند، خلاق و متعهد نیازمند است. همه تلاش مربی باید آن باشید که شوق و رغبت نسبت به فعالیت های هنری را برانگیزاند، به گونه ای که کودک مثلا از نقاشی خسته و دل زده نشود. برخی از معلمان و مربیان هنری گمان می کنند که وظیفه ی آن ها این است که مثلا یک الگو جلوی کودک بگذارند و او را تشویق کنند از روی آن نقاشی بکشد.

 

مربی باید دانش آموزان را به خوب دیدن ترغیب و سپس آن ها را به کندو و کاو با ابزار مختلف تشویق کند. آن گاه محیط پرورشی را متناسب با شرایط سنی و ویژگی های رشد آن ها آماده سازد. سپس کار هنری خود را آغاز کند.

 

توانایی های مربی پرورشی در کار هنر

 

مربی پرورشی، علاوه بر ویژگی های عمومی که باید دارا باشد برای کسب توفیق در استفاده از هنرها در خدمت اهداف تربیتی، باید دارای توانایی های زیر باشد:

 

1-آشنایی با مسائل هنر و تربیت

اولین انتظار از مربی پرورشی برای به کارگیری هنر در امر تربیت آن است که هم با مسائل تربیتی و هم با هنرهایی که قصد واسطه قرار دادن آن ها را دارد آشنا باشد. مربی نباید در حالی که خودش در زمینه ای از هنرها ، اطلاعات و مهارت لازم را ندارد، دانش آموزان را به انجام آن ها وادارد، زیرا بعد نمی تواند آن ها را هدایت کند. بی تردید اگر کودکان در اولین تجارب خود با مربیانی متخصص و آگاه مواجه شوند، خلاقیت و اعتماد به نفس بیش تری پیدا خواهند کرد.

 

2-داشتن روحیه ی شاد و با نشاط

یکی از شرایط انجام فعالیت های هنری، داشتن روحیه ای شاد و با نشاط است. مربی هنگاهی در استفاده از هنر در کار تربیت موفق است که از روحیه ای شاد و با نشاط برخوردار باشد مربی افسرده و بی ذوق نه تنها از هنر بهره ای نخواهد برد، بلکه روحیه ی شاداب بچه ها را نیز کسل خواهد کرد.

هرگاه مربی کم حوصله، خسته و عصبانی و زودرنج باشد و در زندگی شخصی از مشکلات گوناگونی رنج ببرد هرگز نمی تواند در کار مربی گری موفق باشد. کار با کودکان و نوجوانان نیازمند انرژی، حوصله و تحمل روحی و استقامت بسیار زیاد است.

 

3-دقت در رفتار بچه ها

بهره گیری از هنرها در تربیت، مستم دقت در رفتار دانش آموزان است. مربی باید بدون این که دانش آموزان متوجه باشند رفتارشان را زیر نظر داشته و متوجه هر نوع تغییر و تحولی در رفتار آنان بشود. درست باغبانی که همه ی گل ها و گیاهان باغ خود را زیر نظر گرفته و با هرکدام رفتاری متناسب با رشدش دارد.

 

4- برخورداری از خلاقیت و وسعت دید

مربی باید دارای خلاقیت، انرژی و فرصت کافی باشد تا بتواند در کار تربیت موفق باشد. به عبارت دیگر، یک مربی پرورشی (برای استفاده از واسطه هنر) وما نباید هنرمند خوبی در همه ی رشته ها باشد، اما باید از تفکر خلاق و وسعت دید بهره داشته باشد. او باید از هر نوع ایده یا حرکت تازه ای دانش آموزان استقبال کند.


 
دانش آموزان ممتاز در درس ریاضی و فیزیک و شیمی نمرات خوبی کسب می کنند بدون آنکه کاربرد آن را در زندگی اشان درک کنند.

همه شاگردان درس می خوانند و زحمت می کشند تا در امتحانات موفق شوند. اگر دانش آموزی در این سیستم، نمرات خوبی کسب ننمایند مورد دید منفی مدیران، معلمان، والدین و جامعه قرار می گیرد. وقتی همین امروز شرط ثبت نام برای مدارس خوب معدل های بالاست، وقتی همه خود را قربانی رشد در این رتبه بندی می کنند، طبیعتاً بسیاری از استعدادهایی که می توانستند موزیسین، نقاش، کارگردان، خطاط ، لوله کش و صنعتگران شوند مورد بی مهری قرار می گیرند.
ما نباید فراموش کنیم برای یک لوله کش خوب شدن، یک نجار یا بنای حرفه ای شدن زمانی معادل 30 سال وقت لازم است. یک اوستای نجاری سال ها خاک ارّه می خورد و دست هایش لای دستگاه پرس می ماند تا می تواند استادکاری زبردست شود. ما نباید در جامعه ارزش اساسی شغل های صنعتی، فنی و هنری را تقلیل دهیم و فقط چشم به راه تولید مهندس و دکتر و پزشک در سیستم آموزشی باشیم.
بدین ترتیب ما باید سال ها انتظار بکشیم و صبر کنیم تا از دل این سیستم با این همه صرف هزینه، امثال دکتر هشترودی ها و حسابی ها و. هر روز بیشتر و بیشتر بیرون آید. ای کاش می شد تعداد نخبگان علمی کشور آنقدر زیاد گردد که آسمان ایران هر روز روشن و روشن تر شود. امّا از یاد نبریم که هدف نظام آموزشی صرفاً تربیت نیروهای نخبه نیست. ما می خواهیم یک جامعه پویا و سربلند در جهان نو داشته باشیم. ما نه تنها می خواهیم به استادان رشته فیزیک، ریاضی، مهندسان و پزشکان افتخار کنیم، بلکه می خواهیم به صنعتگران، تکنسین ها، هنرمندان و .هم افتخار کنیم. نظام آموزشی فرصت غنیمتی است که هر کس را در جایگاه و منزلت خاص خود ببیند و استعدادهای افراد را شکوفا نماید.
چه اشکالی دارد اگر شیرینی پزهای ما خوشمزه ترین کیک های دنیا را درست کنند؟ چه قدر عالی خواهد بود اگر تمام در و دیوار شهر با هنر نقاشان، خطاطان، تذهیب کاران و. رنگ آمیزی شود. چقدر بی نظیر خواهد بود اگر تمام آرایشگران ما بهترین آرایشگرهای دنیا شوند و چقدر عالی خواهد بود اگر همه صبح به یکدیگر سلام کنند و لبخند بزنند.
مهربانی به یکدیگر، احترام به حقوق تک تک انسان ها، انجام وظیفه وتعهد نسبت به کار، همه و همه باید در نظام آموزشی مورد ترویج و تدریس قرار گیرد و اینها با ارزشیابی ما دردروس فیزیک، شیمی و هم سو نیست.
بسیاری از دانش آموزان ممتاز بعد از فارغ التحصیلی از دوران متوسطه دروس دبیرستان را تا مدتی در حافظه دارند، اما به ندرت می دانند که چطور با انسانهای دیگر جامعه ارتباط برقرار کنند. بسیاری از آنها حتی یک قاب عکس را نمی توانند به دیوار آویزان کنند و یا تخم مرغی را برای خودشان نیمرو کنند. اساساً شاید بشود گفت نظام آموزشی ایران، دانش آموزانی را مورد توجه ویژه قرار می دهند که بتوانند نمرات ممتاز و بالایی بیاورند و برای سایر دانش آموزان برنامه ی مشخصی ندارند. ترویج نمره ی 20 در جامعه  و فرهنگ ما روز به روز شدیدتر می شود.
بچه ها با اعلام نتایج آخر سال از 20 نیاوردن گریه می کنند، پدر و مادر جلوی فامیل و دوست و اقوام خجالت می کشند که بچه اشان بیشتر نمرات 14 و 15 آورده است. به طور کلی هویت مدارس ما با درس و کلاس و امتحانات و نمره پیوند خورده است، در حالی که در مدارس خلاق هدف، رشد روحی، فکری، احساسی وادراکی تک تک دانش آموزان است.


به امید روزی که دانش آموزانی با دروس 20 باشیم، انسان هایی خلاق، کارآفرین و پیشرو شویم.

ما فرزندان ایران افتخار می کنیم که دشمنان بزرگ از سردارانی که روزی بچه های ایران ، بودند می ترسد و وحشت دارد حال با به شهادت رساندن هر سرداری از ما سردارانی بی شمار متولد و در سرزمین پرافتخار ایران پرورش و در مدارس اسلامی رشد می کنند تا باز تن آمریکا را بلرزانند.


در طول این مدت زندگیم در مدرسه و تجربه هایی که در حد خودم کسب کرده ام  به این نکته پی بردم

مدرسه خانه دوم و معلم مادرمان در مدرسه است شاید همه بگویند این شعار است اما اگر عمیقا فکر کنند می توانند جواب را در این پیدا کنیم.

چطور همه در خانه خودشان احساس امنیت ، آرامش و شادی می کنند باوجود اینکه امکانات رفاهی و تجملاتی خانه ها از هم متفاوت هستند و هر کس خانه خودش را دوست دارد. و در آن به آرامش و لذت زندگی می رسد. چرا که دوست داشتن خانه به خاطر خود خانه و وسایل و امکاناتش نیست بلکه بخاطر آدم هایی هست که داخل آن هستند  مثل پدر و مادر و اعضای خانواده . آنهایی که می داند برایشان عزیز هست و  محبت و دلسوزی و یاری می رسانند بدون هیچ چشمداشتی

اگر ما مدرسه و اعضای مدرسه را چنین پنداریم و معلم را مادر مدرسه بدانیم و معلم هم عین مادر بتواند با دانش اموزان رابطه فرزندی ( در آن محبت - گذشت- دلسوزی- یاری رساندن- مسئولیت دادن -توجه و .) داشته باشد دانش اموزان احساس نمی کنند که در مدرسه فقط مورد بازخواست نتایج درس و باید جوابگوی تنها کتب درسی باشند و می فهمند که در حقیقت با معلماشان زندگی می کنند. و چون می داند برایشان عزیز است پس سعی می کند دل آنها را به دست آورد و یا کاری نکند که باعث ناراحتی آنها بشود .و دوست دارند بیشتر کنار هم باشند. و در کنارم هم بودن لذت می برند.

 چرا که من در طول تحصیلی ام خدا را شکر در مدارسی که دارای امکاناتی بودند هستم اما زمانی راحت و حتی مدرسه برایم خوشایند بود که در آن با معلمان و معاونان و حتی بابا یا مادر مدرسه صمیمی بودم هر روز دعا می کردم که تعطیل نشویم تا بروم مدرسه و آنها را ببینم و بخاطر دوست داشتن سعی می کردم به قولی دختری که انها دوست دارند باشم مثل دختری که یک مادر دوست دارد داشته باشد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

زبان های برنامه نویس کاربردی لینکهای آموزشی و علمی البرزبام Ayye هارمونی باران Kelsey دکتر عبدالله رضوی دغدغه good